برابری امتیاز ارائه دو مقاله و یک نظریه علمی مضحک است ، محدودیت فعالیت پژوهشی اساتید علوم انسانی
به گزارش وبلاگ جعبه گیگابایتی، عدم تفکیک رشته ها در آیین نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی مشکلاتی را برای اساتید دانشگاهی به ویژه اساتید حوزه علوم انسانی به وجود آورده است؛ به همین منظور به تبادل نظر با سید مصطفی موسوی راد، نماینده هیئت ممیزه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداختیم.
گروه دانشگاه وبلاگ جعبه گیگابایتی، فرزانه کرمی- فعالیت های پژوهشی اساتید حوزه علوم انسانی مدتی می گردد که نقل محافلی همچون وزارت علوم و دانشگاه ها شده است. به طوری که معاون پژوهشی وزارت علوم از نداشتن توفیق در این حوزه شکایت می کند. به گفته بسیاری از دردمندان جامعه علمی یکی از مهم ترین دلایل این عدم توفیقات، نداشتن آیین نامه ارتقاء اساتیدی درخور حوزه علوم انسانی به جهت راهنمایی اساتید دانشگاهی در انجام فعالیت های پژوهشی است. به همین منظور به مصاحبه با سید مصطفی موسوی راد، نماینده هیئت ممیزه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداختیم تا از دلایل این موضوع و چگونگی اصلاح این آیین نامه در جهت رفع مسائل به وجود آمده باخبر شویم.
با آنالیز آیین نامه ارتقاء اساتید اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و موسسات آموزشی عالی متوجه شدیم که این آیین نامه با عدم تفکیک رشته ها و حوزه های دانشگاهی مسائل بسیاری را برای اعضای هیئت های علمی به وجود آورده است، با توجه به این موضوع به نظر شما چرا آیین نامه مناسب با حوزه علوم انسانی تدوین نشده و چگونه است که در دانشگاه ها نیز با وجود اختیارات هیئت های ممیزه همچنان اساتید حوزه علوم انسانی با مشکل ارتقاء روبه رو هستند؟
دیگران برای علوم انسانی تصمیم می گیرند. در دانشگاه ها و دیگر مؤسسات عالی، اکثریت با استادان و پژوهشگران علوم و فنون است و همین امر سبب می گردد تا رای و نظر و تلقی آنان بر نظرات دیگر اساتید غلبه پیدا کند و چیز هایی تصویب گردد که به نظر آن ها درست است.
نظر تخصصی استادان و پژوهشگران علوم انسانی عموما در اقلیت واقع شده است و بی تأثیر باقی می ماند؛ البته راهکار این مشکل، جداسازی نهاد های تصمیم گیری علوم انسانی از علوم و فنون نیست که خود مسائل دیگری را در پی خواهد داشت.
ارائه مقالات بین المللی در حوزه علوم انسانی به ویژه در برخی از رشته ها همچون فلسفه نسبت به برخی دیگر از حوزه ها همچون علوم مهندسی سختتر انجام می گردد و مدت زمان زیادتری را برای ارائه مقاله احتیاج دارد؛ با توجه به این موضوع و ضرورت چاپ مقالات بین المللی در آیین نامه ارتقاء اساتید، به نظر شما این آیین نامه به چه نحو باید اصلاح گردد و چه مولفه هایی احتیاج است تا به آیین نامه مطلوب برسیم؟
نوشتن مقاله در حوزه علوم انسانی در نشریات بین المللی لازم است. ما هم باید در جامعه جهانی علم، نقش داشته باشیم. به نظر بنده در این بند آیین نامه ارتقاء اساتید صرفا باید به عضو هیأت علمی فرصت بیشتری بدهند تا بتواند به کار علمی بپردازد.
در برخی از حوزه های علوم انسانی به دلایل سیاسی و امنیتی یا اصلا به صلاح نیست که حاصل پژوهش ها در نشریات بین المللی و حتی داخلی منتشر گردد یا سیاست های حکومت / دولت مانع از نشر پاره ای از مقالات می گردد. برای این نوع مطالعات باید تدبیری اندیشید که پژوهشگر بدون هیچ گونه دغدغه ای کار علمی خود را تمام و کمال به انجام برساند.
آیین نامه ارتقاء مانع حضور موثر اساتید در نشریات پرمخاطب می گردد
مقالات حوزه علوم انسانی نسبت به علوم پایه و فنی، مخاطب عموم به مراتب بیشتری دارد. چاپ این مقالات هم بیشتر در نشریات غیرعلمی پژوهشی که مخاطب عمومی دارند انجام می گردد که بنا بر آیین نامه ارتقاء کنونی امتیازی ندارد. این رویه عملا مانع تأثیرگذاری عضو هیأت علمی در جامعه می گردد و او را از حضور مؤثر در نشریات پرمخاطب باز می دارد.
با توجه به اینکه فعالیت پژوهشی اساتید حوزه علوم انسانی نسبت به دیگر رشته ها متفاوت است و در آیین نامه ارتقاء اساتید به این موضوع توجه نشده، چه چالش هایی برای اساتید این حوزه ایجاد شده و چه مواردی باید در این آیین نامه دیده گردد تا به آیین نامه ای مناسب برای اعضای هیئت علمی حوزه علوم انسانی دست یابیم؟
تعداد مقالات و امتیازات لازم برای ارتقاء متناسب با رشته های غیرعلوم انسانی مشخص شده است که عمدتا کار پژوهشی آن ها در کارگاه و آزمایشگاه با مشارکت عده زیادی از استادان و دانشجویان صورت می گیرد. انصافا کمیت در حوزه غیرپزشکی معنی دار است، اما در حوزه علوم انسانی پژوهش به جز زمینه های ترجمه، تصحیح، فرهنگ نویسی و توضیح متن، اولا بیشتر به صورت فردی انجام می گردد و ثانیا رسیدن به حرف جدید و احیانا نظریه، نسبت به حوزه های علوم و فنون زمان بسیار بیشتری احتیاج دارد و ثالثا حاصل پژوهش زمانبر یاد شده، نهایتا یک یا دو مقاله مؤثر خواهد بود؛ بنابراین باید نگاه به حوزه علوم انسانی از اساس متفاوت باشد.
در حوزه علوم انسانی اساسا از یک مقاله با نام چند نفر در صدر آن، تلقی خوبی نمی گردد. بسیاری از استادان نامدار ما از انتشار این گونه مقالات (چند اسمه) که از انتها نامه ها و رساله ها استخراج شده است، اکراه دارند. در گذشته هم این چنین بوده است.
نگاه یکسان به ترجمه اساتید حوزه علوم انسانی با دیگر رشته ها منصفانه نیست
ترجمه در حوزه علوم انسانی بسیار سخت، پیچیده و مقدمه بومی سازی علم و توسعه زبان است، ولی در آیین نامه بر اساس تلقی که از ترجمه متون فنی و پزشکی و امثال آن وجود دارد که چندان سخت نیست و غالبا فقط فعل ها و برخی صفت ها و قید ها ترجمه می شوند و کلمات و اصطلاحات همچنان به زبان اصلی در متن می مانند و چندان مورد توجه قرار نمی گیرند و امتیاز آن هم نصف تألیف و تصنیف است. این نگاه یکسان به ترجمه در این دو حوزه منصفانه نیست.
امتیاز ارائه یک طرح کلان پژوهشی و نظریه پردازی در آیین نامه ارتقاء اساتید برابر با ارائه دو مقاله است، به نظر شما این موضوع چه تبعاتی برای اساتید رشته های علوم انسانی که وظیفه نظریه پردازی دارند، داشته است؟
بنده این طور با خط کش اندازه دریافت در آیین نامه ارتقاء اساتید را اصلا مفید و مؤثر نمی دانم. نظریه که به سادگی به دست نمی آید که بخواهیم آن را با دو مقاله برابر کنیم. این تعبیر ها حاصل بی توجهی به مفهوم و اصطلاحات تخصصی است. حاصل عمر چهل ساله یک پژوهشگر علوم انسانی ممکن است به یک نظریه بینجامد؛ اما در حقیقت برابر کردن آن با دو مقاله، مضحک به نظر می رسد و سبب می گردد تا اساتید این حوزه به سمت نظریه پردازی حرکت نکنند.
میزان ارتباط با جامعه و صنعت اساتید حوزه علوم انسانی نسبت به دیگر رشته ها کمتر است، دلیل آن را چه می دانید؟ به نظر شما آیین نامه در این حوزه چه تغییراتی باید داشته باشد؟
پژوهش در حوزه علوم انسانی بسیار کند انجام می گردد و از سوی دیگر نتایج و تأثیر آن در جامعه مخاطب بسیار زمانبر است. یک پژوهشگر در حوزه خودروسازی حاصل کارش را می تواند در فراوریات یکی دو سال بعد خودرو ها ببیند، اما اگر به طور مثال حاصل پژوهش استاد علوم انسانی این باشد که فلان نوع خودرو اصلا نباید فراوری گردد، چون با احتیاج های ما و یا شرایط اجتماعی ما تناسبی ندارد؛ آیا تا دو سال بعد خط فراوری آن خودرو تعطیل خواهد شد؟ مسلما نه؛ بنابراین باید نگاه خود را در رابطه با ارتباط با صنعت در حوزه علوم انسانی تغییر دهیم.
ارتباط با صنعت در بسیاری از رشته های دانشگاهی به راحتی رخ می دهد، اما در برخی از رشته های علوم انسانی این موضوع به نام ارتباط با جامعه مطرح شده است که در بسیاری از موارد اساتید دانشگاهی پیروز به ارتباط نمی شوند؛ به طوری که بسیاری از مسائل جامعه همچنان بر جای خود باقی مانده است. به نظر شما این ارتباط چگونه برقرار می گردد؟
بخشی از این مسائل ناشی از خط قرمز های موجود است اعم از امنیتی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی و.... تا زمانی که پژوهش های دانشگاهی با خط قرمز روبرو باشند به هر نسبتی که خط قرمز وجود داشته باشد پژوهش ها نیز محدود خواهند بود.
آیین نامه ارتقاء اساتید سبب شده است تا اساتید دانشگاهی، دانشجویان را به سمت ارائه مقالات که صرفا در مجلات بین المللی چاپ می شوند سوق دهند؛ راهکار های پیشنهادی شما برای هدفمندکردن انتها نامه ها و مقالات در راستای رفع احتیاج های جامعه چیست؟ آیا افزایش یا کاهش امتیاز های بخش های مختلف آیین نامه می تواند یک پیشنهاد باشد؟
این کار ها به هیچ وجه نباید بخشنامه ای انجام گردد. استاد و دانشجو و شورای علمی گروه اگر در صندلی خود قرار گرفته باشند، طبعا باید بتوانند بهتر از هرکس و نهاد دیگری احتیاج ها و ضرورت های جامعه را تشخیص دهند. اگر این اتفاق نیفتد هیچ بخشنامه ای نمی تواند این مشکل را رفع کند. دانشجو و استاد باید صرفا بنا بر قابلیت و توانایی ها در صندلی خود قرار گرفته باشند تا انتظار نتیجه مطلوب از کارشان داشته باشیم. به کاهش و افزایش امتیازات هم هیچ نباید امید داشت تا بتواند مسئله ای را حل نماید. اگر اساس کار درست نباشد این کار ها کوشش مذبوحانه است.
در ماده پنجم آیین نامه ارتقاء برای اصلاح امتیازات بخش ماده پژوهشی در صورت احتیاج، به دانشگاه ها اختیار داده شده است، به نظر شما این اختیارات تا چه میزان باید باشد، آیا در این صورت اعمال سلیقه رخ نمی دهد؟
البته اختلافات زیاد آیین نامه ارتقا در دانشگاه ها توجیهی ندارد و باعث ایجاد تبعیض می گردد. اینکه دو عضو هیأت علمی با شرایط یکسان در دو دانشگاه، یکی به مرتبه های دانشیاری و استادی برسد؛ دیگری نه و چه بسا اصلا کارش به قطع ارتباط بکشد یا بازنشسته گردد، هیچ توجیهی ندارد. بنده در کل این بند ها و تبصره ها در آیین نامه ارتقاء اساتید را نمی پسندم و شاهد بوده ام که این آیین نامه با تمام بند ها و تبصره هایش همیشه ارزیابی های متفاوتی را نیز به دنبال داشته است.
در انتها پیشنهادتان برای آنکه آیین نامه ای بهتر و متناسب تر داشته باشیم، چیست؟
به نظر بنده یک مشکل اساسی وجود دارد که تا آن را حل نکنیم، نوشتن و حک و اصلاح آیین نامه ها دردی را دوا نمی نماید. ظرف 8 سال، از سال 1384 تا سال 1392 تعداد دانشگاه های دولتی ما از رقم 81 به 181 رسید. دقت کنید! 100 دانشگاه دولتی که در کنکور سراسری دانشجو می پذیرند ظرف 8 سال تأسیس شده اند. تعداد شعبه های دانشگاه های آزاد و غیرانتفاعی و شعبه های پیغام نور در سرتاسر کشور و پردیس های بین المللی دانشگاه ها که بهتر است بخوانید پردیس های پولی و بی کنکور، را نیز باید به آن بیفزایید. سوال اینجاست که آیا ما ظرفیت تجهیز و اداره این همه مؤسسه آموزش عالی را داشتیم و داریم؟ اصلا می گردد که استاد و دانشجوی این تعداد مؤسسات، کیفیت لازم را داشته باشند؟ آیا تعداد مجموع دانشگاه های آلمان و انگلیس و فرانسه با صندلی علمی و آن سابقه طولانی که دارند به این میزان است؟
البته این را هم در نظر داشته باشیم که کشور های یاد شده بیش از دانشجویان بومی، از کشور های دیگر دانشجو می پذیرند و اصلا دانشگاه از منظر ارزآوری در اقتصاد این کشور ها صندلی بسیار مهمی دارد. رشد قارچ گونه دانشگاه ها چه حاصلی برای ما داشته و دارد؟ فارغ التحصیلان این سال های اخیر در سطوح کارشناسی، ارشد، دکتری و پسادکتری بیکارند. دولت نیز برای کاهش این بیکاری به جذب هیأت علمی دانشگاه ها می پردازد و ظرفیت آن را افزایش می دهد که این کار افزودن بر عمق فاجعه است.
متاسفانه کاری نموده ایم که در جامعه کنونی دریافت مدرک ارشد و دکتری، واجب و حیثیتی شده است. کسی که مدرک دانشگاهی ندارد انگار چیزی از هستی کم دارد و باید حتما به هر قیمتی نیز شده است حتی با تقلب و خرید مدرک و... این نقیصه را رفع کند وگرنه در روزگار ما نمی تواند در جامعه سرش را بالا بگیرد.
تا زمانی که تعداد مراکز آموزش عالی به حد لازم نرسد اصلاح آیین نامه ها بی فایده است
طبعا سوی دیگر ماجرا این است که این خیل بزرگ فارغ التحصیلان هیچ تخصص و کارآیی نداشته باشند؛ چرا که کسب مدرک مهم بوده است نه مهارت. تا ما نتوانیم با یک آنالیز همه جانبه، این مراکز آموزش عالی را به حد لازم و ضروری و طبعا باکیفیت بالا، تقلیل دهیم، بخشنامه صادر کردن و آیین نامه جدید نوشتن و حک و اصلاح آن ها مسئله ای را حل نخواهد کرد که هیچ، چه بسا مسائل جدیدی را هم بر آن می افزاید و البته تا کنون چنین بوده است. می دانم که این راهکار به سادگی عملی نیست؛ چرا که جوی در کل کشور ایجاد شده است که با تمام توان مادی و معنوی، تمام نهاد های مربوط را به سمت خواسته خود سوق می دهد و کار را به جایی می رساند که می توان گفت به نوعی با بن بست روبرو هستیم؛ اما به هر حال باید امید داشت تا شاید فرجی حاصل گردد.
منبع: خبرگزاری دانشجو